لبانم طعم تلخ جدایی می دهند
دلم یک فنجان عشق شیرین می خواهد
با طعم بوسه ...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
دلم برای آغوشی تنگ است
که بی دغدغه عریانی ام را درونش جاگذاشته ام.
دیروز مردی را دیدم
در خیابان
عجیب شبیه تو بود
و من
عجیب شبیه کسی که او دوست می داشت...
با احترام
از کنار هم گذشتیم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
سهم تو
همانی ست که در دل داری
بیشتر می خواهی ؟
دلت را بزرگ کن!
از تمام هواهای دونفره ای
که تو در آن نیستی
متنفرم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
به کسی نخواهم گفت
با من چه کردی ...
نمی خواهم عشق
برای آدمها کابوس شود...
این روزها
در قلبم
انقلابی برپاشده است
دلم شورش کرده است و
عقلم فرمان نمی پذیرد.
کجاست رهبر قلب من
این انقلاب
پرچمدار عشق می خواهد .
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
بگو تمام تو مال من است
دلم می خواهد حسادت کنم به خودم...
پنج شنبه دلتنگیست
و شعر در من
میجوشد
و تو در رویاهایم می آیی و... نمی آیی
و تو در شعرهایم می نشینی و ...نمی نشینی
ببین
من
در اندوه بی تو بودن
سیاه شعرهایم را در نیاورده ام
پنج شنبه دلتنگیست
باران با هیاهو میبارد
بر من
بر یاد تو
من برسر رویاهایم چتر گرفته ام
خیس نشوی...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
دلتنگ می شود دلم
گاهی
خیلی ساده...
شعر در من نمی روید
مدت هاست که رفته ای
به عشق گلی دیگر
بهانه رویش من....
پی نوشت :
دلتنگی و دیگر هیچ..........
آن قدر اشتیاق آمدنت را دارم
که یک جین جوراب خریده ام
اینبار بابا نوئل
تو را برایم به ارمغان می آورد
می دانم ...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
حریف بی کسی هایم تویی.....
گفته بودی پاییز که تمام شود
به سراغ رویاهایم می آیی
تا دلت را پیشکش عاشقانه هایم کنی
من جوجه هایم را شمرده ام
ببین.... !
تو نیامدی....
فهیمه صفاریه
پیوست :
می ترسم
از آغازی که تو پایانش نباشی....
عشق در من ته نشین شده است
کمی تنهاییم راهم بزن
شاید عاشق شدم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
بیا قمار کنیم
تو هیچ بودنت را
وسط بگذار
من بازهم
من بودنم را ....
تو از جنس کدامين نور بودی ستاره من
