تراژدی روزهایم را بگو
به پایان رسند
این روزها هیچ کس
درام نمی بیند.
پرده آخر ....
من...
بی تو...
تو...
با دیگری....
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
این روزها
دوباره افکارم به سوی تو پر می کشد.
سنگش نزن...
تحمل کن!
هر روز بر روی دلم می نویسم
" عاشقی تا اطلاع ثانوی ممنوع "
به رویای با تو بودن که می رسم
دیگر بار
دلم می لرزد.
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
او سوم شخص مفرد نیست
همه دنیای من است ....
خماری نگاه تو را
تاب نمی آورم.
در آغوش احساست
میمیرم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
هنوز هم
از تمام کارهای دنیا
دلبستن به دلت
بیشتر به دلم می چسبد.
ای کاش
تمام لحظات با هم بودنمان را
به تصویر می کشیدم
تا در این روزگار بی تو بودن
به چند عکس تو
دل خوش باشم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
یک دقیقه سکوت
به احترام دلی که اینجا مدفون است...
خدا لبخند زد
و دختر آفریده شد
لبخندهای زیبای خدا
روزتان مبارک باد.....
چشمانم رنگ انتظار گرفته اند
دست به دامان خرافات شده ام
هر روز گونه هایم خیس می شوند.
شاید بیایی....
ببین
دخیل بسته ام به جاده های بی بازگشت...
فهیمه صفاریه
پی نوشت :
بی " من " و " تو "
هم می گذرد
روزگاری که برای ما
"ما" را نخواست...
فرشته بودم
فرشته مهربانی که
دروغ هایت را کوتاه می کردم
تا بیشتر
عاشقت بمانم...
فهیمه صفاریه
پی نوشت:
چقدر باید بگذرد
تامن در مرور خاطراتم
وقتی از کنار تو رد می شوم
تنم نلرزد
بغضم نگیرد...
تو از جنس کدامين نور بودی ستاره من